شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

تغییر حالت روز و شب

محیط زیست

عوامل مخرب و تهدید کننده کوهستان
از آنجایی که بشر همزیستی موزون و صلح آمیز خود را با طبیعت شکننده و ظریف کوهستان از دست داده است، عواملی مانند سیل و تغییرات فصلی هوای غیرمتعارف، حرکت‌های توده‌ای زمین، انهدام گونه‌های گیاهی و جانوری و … ناشی از کنش متقابل و قانون مند کوهستان در برابر بهره برداری‌های بی رویه و خودخواهانه و در نهایت خود ستیز انسان از این منابع بیکران که آن را به چالش گرفته است می‌باشد ، ضعف بازسازی و ترمیم پذیری کوهستان و آسیب پذیری آن که هنوز به باور ما ننشسته، علیرغم چهره مقاوم و زمخت و پایدار کوهستان قطعی و جدی می‌باشد:
۱ـ پاک تراشی
پاک تراشی پوشش گیاهی چه در فرازین و چه فرودین کوه‌ها و جنگلها به منظور تولید چوب، تبدیل اراضی که متاسفانه در سال‌های اوایل انقلاب و اوایل دهه ۶۰ در حد گسترده‌ای صورت گرفت، بعدها به شکل خزنده و با استفاده از اهرم‌های مجاری گوناگون ادامه یافت و جای آن‌ها ویلاها و ساختمان‌های مجلل، برای اقشار مرفه جامعه ساخته شده‌است به قدری ویلاسازی توسعه یافته که امروز کمتر جایی از مناطق زیبای کوه‌ها و جنگلهای شمال را میتوان یافت که با تخریب منابع تبدیل به شهرک‌هایی تحت عنوان شهرک پزشکان، شهرک مهندسین و شهرک اساتید و غیره نشده باشد آن چه تحت عنوان اراضی کشاورزی جای منابع ملی را گرفته بود امروز کمتر اثری از آن باقی مانده است. که در ارتفاعات منطقه چه در کوه پایه‌ها و چه در آخرین حد رویش جنگل و چه در پایین ترین حد شروع جنگل و چه در اعماق جنگلها و همه جا به وفور دیده می‌شود .
۲ـ جاده‌سازی
جاده سازی‌های غیراصولی، بدون توجه به عوارض حاصله که با تخریب کلان و جبران ناپذیر خود تا چکاد قله‌های ما پیش رفته است ، این جاده کشی‌های بی ضابطه اثرات تخریبی آن مانند از بین رفتن یگانگی طبیعت و فروپاشی چرخه حیات کوهستان – نابودی زیستگاه جانوری و گیاهی، کاهش ارزش‌های زیباشناسی و جزیره‌ای شدن با حجم زیاد خاک برداری ، آسیب دیدگی مناطق حساس، و عبور این راه‌ها از مناطق مستعد فرسایش و لغزش که با هر بارندگی و ریزش‌های جانبی دامنه راه‌ها عریض تر شده ، دائماً ادامه دارد. کل راه‌های قبل از انقلاب در جنگلهای شمال ۱۸۴۹۱۴ کیلومتر بوده بعد از انقلاب تا سال ۱۳۷۸ به ۶۵۷۹۳۹ کیلومتر رسیده است.جاده سه‌هزار علیرغم این که منطقه حفاظت شده نامیده شده‌است جاده آن در دست اقدام می‌باشد با انحراف رودخانه بزرگ و خروشان سه‌هزار در چندین جا و تجاوز به حریم و بستر آن‌ها که بعداً سیلاب همه متصرفات را از متجاوز پس گرفته و روز از نو و روزی از نو را شروع نمودند بخش وسیعی از این جاده در حاشیه رودخانه کشیده شده که اکثر مواقع سیلاب و یا بهمن آن را تخریب می‌نماید. و سرانجام با خاک برداری بسیار زیاد در منطقه «بالان» به بسترهای شنی کوهستان برخورد نموده که سریعاً در اختیار یکی از کارخانجات شن و ماسه تنکابن جهت بهره برداری قرار گرفته و روزانه چندین کامیون از شن‌های مرغوب این کوهستان را به پایین حمل می‌نمایند). که خود حکایتی است مفصل . حجم بسیار هنگفتی از درختان دیر رشد و گونه‌های نایاب منطقه زیبای سه‌هزار بویژه حاشیه رودخانه نابود شده تا جاده را به روستای «یوج» رسانده و از این نقطه که با خاک برداری وسیع با رانش فراوان سمت کوه و سمت دره منتهی به رودخانه مواجه‌اند، بعد از «یوج» یک شاخه به سوی «مران» و «سَل انبار» می‌رود که شاخه دیگر به سوی ((درجان)) که خدا می‌داند چه قدر خاک برداری شده و چه قدر درخت‌های و بوته‌های مثمر که غذای جانوران آن زیست بوم را تامین می‌نمود نابود شد. تا خود را به استان قزوین برساند و هرگز نمی‌تواند جایگزین مناسبی (با همه هزینه‌های گزاف) برای جاده کندوان و غیره باشد!جاده‌ای که امروز وارد چکاد قله سماموس (این یگانه قله رویایی کشور که نسبت به همه قله‌ها به دریای خزر نزدیک تر است) شده، جاده‌ای که چکاد قله خشچال را نشانه گرفته است جاده‌ای که برای معدن کلاردشت کشیده شد، و آن جاده‌هایی که برای برداشت و استحصال محصولات جنگلی و قطع بی رحمانه درختان کشیده شدنده مانند جاده‌ای که از روستای (پرده سر) دوهزار به سمت مغرب کشیده شد و قصد ادامه خود را به سوی جنگلها و کوه‌های رامسر را دارد، حجم غیرقابل تصوری از درختان خزان و نایاب شمشاد را به اعماق دره‌ها با( گل و ریشه) هدایت نموده! و به نقل از دوستی که خود با چشمش شاهد بود که هنگام جاده سازی سنگی به بزرگی یک ویلا به حرکت درآمده و زمانی که دور تند گرفته در شیب تند طولانی درختان قطور را از مسیر خود نابود نموده! در طرح لیره سر، طرح لساکوتی جاده‌ها به قدری طولانی و تو در تو و وسیع است که حتی کوهنوردان هنگام فرود از بالا درون آن گم می‌شوند نمی‌دانند از کدام جاده منشعب شده فرود آیند و….
۳ـ چرای بی رویه
عدم تعادل دام و مرتع که تا ۳ برابر افزایش یافته است یکی از تهدیدهای جدی برای مناطق کوهستانی به شمار می‌آید و پیامد درازمدت و سنگین آن به سادگی قابل جبران نیست. با توجه به حساسیت مراتع کوهستانی در برابر فرسایش و محدودیت‌های رویشی زیاد آن و ترمیم پذیری آن در صورت انهدام حیات گیاهی و شروع فرسایش عملاً غیرممکن است اگر مراتع، حفظ شود، چون علف و چمن طبیعی با درهم رفتن ریشه‌های یکدیگر موجب حفظ خاک می‌شود، می‌تواند از فرسایش آن جلوگیری نماید و خاک را از سرما و گرما حفظ نماید و گله‌ها با چرای بیش از حد و ظرفیت موجب برهنگی خاک می‌شوند و از طرفی با لگدکوب نمودن خاک نرم و مرطوب آن را سفت می‌کنند و از نفوذ آب و هوا به خاک جلوگیری می‌نمایند و کم کم استپ جای خود را به بیابان می‌دهد. چرای خارج فصل نیز با توجه موقعیت اقلیمی منطقه در بین گله داران متداول است تا زمانی که زمین پوشیده از برف نشود دست از مرتع بر نخواهند داشت (مراتع منطقه ما حدود ۸۰ هزار هکتار است) چوپانان با روش (پیچه) یک منطقه را قرق می‌کنند تا علف لازم مجدداً روئیده شود برای تعلیف بعدی با توجه به توجیه اقتصادی دامداری و تعلیف رایگان آن توسط دام داران سنتی علیرغم این که دولت هزینه‌های هنگفتی برای خروج دام پرداخت نمود ولی با افزایش زادآوری گله‌ها به جمعیت آن به سرعت افزوده می‌شود. چوپانان سر شاخه‌های پربرگ درختان کهنسال و تنک حد آخر رویش جنگل را جهت ذخیره زمستانی دام خود قطع می‌نمایند. آن‌ها گیاهان انگلی که خزه مانند روی تنه درختان روئیده می‌شود نیز جهت ذخیره زمستانی برداشت می‌نمایند، نیلوفرهای کوهی، پیچک‌ها شاخه‌های نرم درختان یکساله و همه گونه گیاهانی که قابلیت ذخیره شده را داشته باشد مانند، کنگر، مَمَنبر و ویل و غیره جهت علوفه جمع آوری می‌نمایند. سوزاندن بوته‌ها به ویژه گَوَن و سرو رونده‌ای به نام آروج روش ناپسند (کت زدن) یعنی با داس و تبر تنه درختان را لاشه گیری می‌نمایند پس از مد.تی آن قسمت خشک شده کم کم پوکیده شده و محل ورود کرم‌ها و انگل‌ها و حشرات و دارکوب‌ها می‌شود ، آرم آرام در اندام درختان رخنه نموده و آنگاه با بادی شدید به سجده خاک می‌افتد با این کار دام داران هم ذخیره سوخت خود را تامین نموده و هم مرتع را گسترش می‌دهند! حکایت‌هایی آن بالا وجود دارد که از حوصله شرح آن در این جا خارج است.
۴ توریسمقله‌های بلند و پربرف که یخچال‌های آن در تمام طول سال از دوردست‌ها دیده می‌شوند، مناظر بدیع و تفرج گاه‌های مختلف در چشم اندازهای خیره کننده آن، آب و آب و هوا و همه و همه کوه‌های ما را در منطقه البرز غربی به کانون جذب گردشگران داخلی نموده است. هوای پاک و خنک، مناظر با شکوه و الهام بخش آمیخته با فرهنگ کم نظیر و تماس با میراث فرهنگی جوامع کوه نشین هر ساله موجب جذب هزاران نفر از گردشگران به ارتفاعات شده است. با توجه به این امروز در دنیا، کوهستان‌ها تحت فشار نیازهایی قرار دارند که اضافه درآمد و رفاه اجتماعی به بار می‌آورند، کوهستان‌های ما تحت فشار نیازهای معیشتی جوامع یک جانشین و یا کوچ در خود قرار گرفته‌اند. تجارت مربوط به گردش در کوهستان مانند تله کابین‌ها، اسکی، هتل‌ها، رستوران‌ها، قبل از هر چیز با تخریب گیاهان و تهدید جانوران با احداث راهها و نصب دکل‌ها همراه بوده است. کاهش گونه‌های بومی، تخریب زیست گاه‌ها، تغییر رفتار و عادت حیات وحش، آلودگی زیست بوم با رها نمودن زباله‌های تجزیه نشدنی، شکاندن و سوزاندن شاخه‌ها و درختچه‌ها، اختلال در روش زندگی سنتی جوامع کوه نشین، تهدید گویش‌های محلی و الگوهای باستانی زندگی آلودگی صوتی و فشار فزاینده جمعیت بر منابع محدود کوهستان و استفاده از شیوه‌های تقلیدی غیرمنطبق با شرایط اقلیمی موجود از دست آوردهای توریسم وطنی است، تله کابین نمک آبرود چالوس نمونه‌ای از این دست می‌باشد و تله کابین رامسر که جاده آن دقیقا با ۳ متر فاصله از غار چاهی زیبای «ایل میلی» از چکاد این قله جنگلی نیز گذاشته است!گردشگری در کوهستان به توسعه در چارچوب شرایط خاص و فرهنگ محلی نیاز دارد. تدوین کنندگان سیاست‌ها، مقررات و روش‌ها می‌توانند، براساس دانش و سنن محلی که احترام به تنوع طبیعی و فرهنگی جوامع را تضمین نماید، فعالیت‌ها را تنظیم کنند ( با در نظر گرفتن منافع مردم کوهنشین). با این که گردشگری یکی از پرشتاب ترین بخش‌های اقتصاد جهان امروز شده است متاسفانه از کمترین قانونمندی‌های لازم برخوردار است. سازمان‌های دولتی و غیردولتی می‌توانند از طریق آموزش و روش‌های گردشگری مسئولانه، نسبت به کسب حقوق گردشگری برابر کمک نمایند با مدیریت صحیح و مسئولانه، اکوتوریسم می‌تواند ابزار ارزش مندی با حفظ منابع ملی، به گسترش گردشگری منجر شود. کافی است سری به جاده عباس آباد، کلاردشت، جاده دوهزار، سه‌هزار جاده دالخانی و جاده جواهرده و … بزنید و زباله‌های انباشته در حاشیه این جاده ها یکی از عواقب این داستان است متأسفانه بدون در نظر گرفتن زوایای منفی تله کابین ها در شهرهای شمالی، به فاصله چند کیلومتر از یکدیگر در حال نصب و توسعه می باشند.
۵ـ معادن
معادن به ویژه معادن روباز زیان‌های جبران ناپذیری به آبخیزها زده و با تخریب فیزیکی و شیمیایی خود چه در سطح بالادست مراتع مانند (معدن منطقه بالان سه‌هزار و معدن دیوچال کلاردشت) و چه در سطح بالادست جنگل و یا اعماق جنگل (مانند برداشت میلیاردها تن سنگ از جنگل سه‌هزار طی چندین سال جهت تخلیه در ساحل خزر و جلوگیری از پیشروی آب دریا) که هم موجب اختلال در طبیعت سواحل شده و هم جنگل و ….معدن دیوچال کلاردشت با انفجارهای فراوان در ارتفاعات علم کوه ، این منطقه را به تل‌های عظیم سنگ‌های استحصال شده بدل نمود. حوزه آب خیز سرد آبرود در بالادست جنگل برای بهره برداری از سنگ‌های تزئینی گرانیت آن بیش از ده سال است که تهدید می‌شود. بستر رودخانه نابود شده و آن را آماده سیل نموده است. تخریب مورفولوژی زمین، فرسایش خاک با شیب تند دامنه‌های در حال برداشت، آلودگی آب، خاک، هوا، آلودگی صوتی، ناشی از انفجار، راه سازی غیرکارشناسانه جهت رسیدن به معادن بیشتر و تازه تر و نامحدود بودن میزان فعالیت و برداشت و …!! معدنی که می‌تواند به شکل مشابه با کیفیت و گستردگی و هزینه کم تر در غیر از مناطق نیمه مرطوب و پرآسیب ما ایجاد شود.
۶ـ زباله
حدود ۲۵ سال است که برای حل معضل زباله‌های شمال طرح ارائه می‌شود، اما در عمل خبری نیست، ۶۵% زباله‌های شهری در جنگلهای شمال تخلیه می‌شود و عرصه‌ای به مساحت ۲۸۰۰ هکتار را با تخلیه روزانه ۱۹۰۰ تن به خود اختصاص داده است. در تنکابن این تخلیه ۱۰۰% می‌باشد یعنی روزانه بالغ بر ۲۵۰ تن زباله شهری به مدت بیش از ۱۰ سال است که به اعماق جنگلهای دوهزار نزدیک روستای (پرده سر) روانه می‌شود. شیرابه‌های این قله عظیم زباله در طی این سال‌ها تمام بستر را اشباع نموده است، سرریز آب همراه رواناب‌های تحت ارضی به سوی رودخانه‌ها هدایت می‌شود. آنچه که وارد مجاری سفره‌ها و آب خوان‌های زیرزمینی شده چشمه‌ها و چاه‌های پائین دست نفوذ می‌نماید و… البته دهها مورد دیگر از اثرات زیان بار زباله را نگارنده با فیلم و عکس نشان داده ام در کنار این زباله، زباله‌های مسافران فصلی در حاشیه راه‌ها که تا ماه آبان نیز با چهره زشت خود دهن کجی می‌نماید بر زمین می‌ماند. تا بادهای شدید پاییزی آن را به اعماق کوه‌ها و جنگلها بکشاند و آنچه که قابل حمل باد نیست خوراک جانوارن شود.

درباره ی شرکت تحقیقاتی پارسی طب

شرکت تحقیقات پزشکی پارسی طب
شرکت تحقیقاتی پارسی طب از سال ۱۳۹۱ با هدف تولید و فرآوری داروهای گیاهی و طبیعی فعالیت خود را آغاز نموده است. از مهمترین اهداف این شرکت، تشخیص صحیح بیماری ها و حفاظت از مردم در برابر انواع مختلف بیماری های رایج با استفاده از سیستم مشاوره پزشکی و داروهای گیاهی تولیدی این شرکت می باشد و ضمن پذیرش مسئولیت های اجتماعی خود در چارچوب مدیریتی متکی بر اخلاق، در پی ایجاد الگویی با هدف تولید و عرضه محصولاتی گیاهی در راستای ارتقای سلامت جامعه می باشد.

همچنین ببینید

تقویم حجامت 1402

تقویم حجامت ۱۴۰۲

تقویم حجامت ۱۴۰۲ محتوای مقاله (با استفاده از این لیست به موضوع مورد نظر دسترسی …