۱ – به همسرتان بسیار عشق بورزید
پسرانتان با همسران آینده خود به همان گونه ای رفتار می کنند که شما با همسرتان برخورد می کنید. اجازه دهید فرزندانتان ببینند که شما عشق و محبت را به مادرشان ارزانی می دارید. وقتی که شما و همسرتان تعارض و اختلاف دارید، به فرزندانتان نشان دهید چگونه دو آدم می توانند آن را به شیوه درست حل و برطرف نمایند. مهمترین بخش زندگی که شما برای فرزندانتان تدارک می بینید، ازدواج و خانواده است و بهترین نوع آماده سازی این است که کودک با پدری زندگی کند که مادرش را بسیار دوست می دارد.
۲ – مرد کاملی باشید
اگر شما به کودک خود محبت کنید ولی در طول هفته با همسرتان داد و بیداد کنید، هر آنچه درباره مهربانی و علاقه مندی بگویید در نظر فرزندانتان به حساب نمی آید. آیا شما به قول هایتان پایبند هستید؟ وقتی که ملزم به انجام کاری برای فزندتان هستید، آیا به هر نحوی که شده آن را انجام می دهید؟
اخیراً پسر بزرگم لیستی از اعتبارنامه هایم را پیش رویم قرار داد و گفت: «می دونی، اینها خیلی خوب هستند ولی برای من ارزش چندانی ندارند. آنچه برایم بسیار حائز اهمیت است، این است که پدرم در زندگی شخصی همانی باشد که در منظر عموم هست.» این تلنگری بود که در رفتارم ثبات بیشتری داشته باشم.
۳ – چه زمانی را صرف کودکان می کنید
تقویم ها دروغ نمی گویند. مهم نیست ما چه می گوییم، بچه ها می دانند که ما وقت خود را برای کارها و یا افرادی صرف می کنیم که برایمان بسیار مهم هستند. طوری برنامه ریزی کنید که زمانی را با فرزندانتان بگذرانید. مهم نیست که برنامه کاریتان چگونه است، این وظیفه پدر است تا زمانش را طوری تنظیم کند که با فرزندانش نیز باشد. ببینید که چه چیزهایی مورد علاقه فرزندانتان است (این می تواند در مورد هر فرزندی متفاوت باشد). پسرهایم به ورزش علاقه مندند بنابراین ما با هم توپ بازی می کنیم ، دخترم پارک و تفرجگاه را دوست دارد لذا او را به گردش می برم.
۴ – به فرزندانتان یاد دهید برای خود ارزش قائل شوند
این که چگونه فرزندان ارزش خودشان را از چشم پدر مشاهده کنند، تأثیر بسزایی در کل زندگی شان بر جای می گذارد. مادرم تأثیر شگرفی در زندگیم داشت ولی وقتی پدرم می گفت: «پسرم! این کار بسیار خوبی بود که انجام دادی» مفهوم و اهمیت بسیار زیادی برایم داشت. وقتی که یک پدر تشویق و تحسین به موقع و مناسبی از فرزندانش به عمل آورد می تواند اثر ماندگاری بر زندگانی آنها بگذارد. این کار، انگیزه و مشوقی برای کودکان در رسیدن به مراحل بالاتر می گردد.
اما عکس آن نیز صادق است. هرگز فرزندانتان را با کلمات پست و سخیف صدا نزنید و کلمات ناپسند را در موردشان به کار نبرید، چرا که همانند تیرهایی هستند که زخم عمیق آنها همواره در طول زندگی بر جای می ماند.
۵ – همانند یک خانواده گفت وگو کنید
یک خانواده متحد، به فرزندانش احساس امنیت می دهد. حداقل یک وعده غذایی را با خانواده تان صرف کنید و در همان حال در مورد اتفاقات آن روز با هم صحبت کنید. حداقل بخشی از شب را به عنوان یک خانواده بگذرانید نه این که به تماشای تلویزیون بنشینید. مطمئن باشید این کار اصلاً پرهزینه نیست، شما می توانید با هم بازی کنید یا به پیاده روی یا پارک بروید. ما عاشق نصیحت کردن هستیم ولی شنیدن موقعی صورت می گیرد که ما واقعاً بدانیم نیازهای قلبی فرزندانمان چیست.
۶ – مأموریت های خودتان را بشناسید
مأموریت شما به عنوان یک پدر این است که از خانه خود به جهان هدیه ای اهدا کنید که پس از شما خواهد زیست. فشارهای ناشی از حل بحران های زندگی یکی پس از دیگری به راحتی باعث بی توجهی و اهمیت ندادن به این مأموریت می گردد.
اگر یکی از فرزندان توسط مادر تأدیب شده، پدر باید قادر باشد آن فرزند را به کناری بکشد و بگوید: «من کاملاً درک می کنم که مادرت بایستی امروز تو را تأدیب می کرد. به من بگو که علت این کارت چه بود؟ قصد داری برای جبران آن چه کار کنی و دفعه بعد در مورد آن اشتباه چگونه عمل می کنی؟»
۷ – انتقاد پذیر باشید و ضعف هایتان را قبول کنید
یک بار که در مورد قضیه ای با دخترم بحث می کردم مطمئن بودم که صد در صد حق با من است. ولی پس از مدتی دریافتم که کاملاً در اشتباه بودم. لذا نزد او رفتم و گفتم: «عزیزم! پدر تو در مورد آن مسئله اشتباه کرده، الان متوجه شدم که حق با توست. لطف کن و مرا ببخش.»
غرور باعث می شود ما از مردم بترسیم که مبادا بپندارند افرادی ضعیف هستیم. ولی فرزندانمان فقط نیاز ندارند که موفقیت ما را ببینند. آنها می خواهند ببینند وقتی که ما به دیگران صدمه می زنیم در پی التیام آن نیز هستیم. وقتی ما تصمیمات نادرستی اتخاذ می کنیم، باید مسئولیت عواقب آن را نیز پذیرا باشیم.
۸ – تربیت نه به خاطر فرو نشاندن خشم و عصبانیت
به خاطر خشم خود، فرزندانتان را تنبیه نکنید. به خودتان زمان بدهید تا آرام و خونسرد شوید. بچه باید مشاهده کند که ادب کردن و دوست داشتن دو چیز ضد و مخالف هم نیست.
تربیت کردن، تنبیه نیست. شاید با کمی درد هم توأم باشد ولی هدف آن تصحیح کردار ناپسند و رشد و تکامل شخصیت است. من می خواهم کودکانم بدانند وقتی امتیازاتی را از آنها سلب می کنم یا مجبور می شوم که پشت دستشان بزنم، قصدم عذاب و شکنجه دادن آنها نیست بلکه به این خاطر است که بعدها در زندگی، کودکانم به الگوهای ناپسندی عادت نکنند که این امر باعث آسیب رساندن به آنها در آینده می گردد.
۹ – بگذارید آنها قانون «هرچه بکاری، درو می کنی» را بیاموزند
من برای پسرم یک کلاه ورزشی شیک خریدم. به او گفتم که آن را در هر جایی بر سر نگذارد. او به هشدار من توجهی نکرد و همان گونه که انتظار می رفت کلاهش را بدون اجازه برداشتند. ما کاملاً مطمئن بودیم که چه کسی آن را برداشته است. اولین تصمیم این بود که بروم کلاه را پس بگیرم. ولی تشخیص دادم که الان زمان مناسب این کار نیست. پسرم باید از این اتفاق درسی می گرفت.
وقتی کودکانمان تصمیمات نادرستی می گیرند، بعضی اوقات بهترین کاری که یک پدر می تواند انجام دهد، این است که کناری بایستد و بگذارد که آنها خود نتیجه آن را ببینند.
۱۰ – از نشان دادن احساس محبت آمیز خود نهراسید
ادای کلمات محبت آمیز و ابراز احساسات اهمیت بسزایی دارند. مطالعات نشان داده که وقتی کودکان این محبت را تجربه نکنند، با روش های مخرب و آسیب رسان به دنبال این حلقه گمشده می گردند. یک روز نباید برای پدری بگذرد که به فرزندانش نگفته باشد «دوستتان دارم». چرا که هر روز شاید آخرین باری باشد که ما این فرصت را داریم.
انرژی زیادی از ما صرف می شود تا زندگی مان را طوری سروسامان بدهیم که خداوند به ما عنوان پدر را تفویض کند. ما نیاز داریم که بیشتر اوقات خود را با فرزندانمان بگذرانیم تا این که هرگز زمانی نیاید که به عقب بنگریم و آرزو کنیم «کاش زمان بیشتری را با آنها صرف کرده بودم یا به آنها می گفتم که چقدر دوستشان دارم»!