یابنی ادم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم وریشا و لباس التقوی ذلک من ایات ال… لعلهم یذکرون ( اعراف ۲۶ )
ای فرزندان عالم برای شما لباسی فرستادیم که شما را می پوشاند و لباس زینت و لباس تقوی ، این بهتر است این ایات خداست شاید ایشان اندرز گیرند .
تعریف لباس :
کلمه ی لباس از مصدر لبس که در عربی به معنای ( شبهه و اشکال و عدم وضوح ) امده است . ( المنجد ) که در ذهن این معنی را می رساند که وسیله ایست برای از نظر دور داشتن شکل اصلی بدن و تغییر شکل دادن ان و ان را به شکل و گونه ای دیگر در اوردن و وسیله ایست برای از بین بردن وضوح و مشخصات بدن که این کلمه در فارسی واژه های پوشش ، تن پوش و پوشاک را تداعی می کند که با فعل پوشیدن و
و پوشاندن به کار می بریم که مقصود همان پوشاندن تن و ننمایاندن ان است که برای هر طبقه ای قابل فهم است و منشا اصلی پیدایش لباس ، محفوظ ماندن ( از سرما و گرما و عوامل طبیعی ) عفت و پرهیزگاری و زیبا و با وقار بودن است . و اما اینکه انسان چه بپوشد و چگونه بپوشد بستگی به فرهنگ و جهان بینی جامعه ای دارد که در ان زندگی می کند باید دید فرهنگ ان جامعه جهان را به چه معنا می داند ؟ افراد انسان را چگونه موجودی می شناسد ؟ و چه سر نوشتی را برای انها تصور می کند .
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست . پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و با ان اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند . همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود ، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته باشد ، متناسب با ان ارزش ها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد . قبل از گسترش فرهنگ منحط غربی صرف نظر از اختلاف ظاهری و البسه اقوام مختلف بشر ، لباسهاس گوناگون وجه اشتراک داشتند که ان خاصیت پوشیدگی انهاست اما در پس گسترش فرهنگ استعماری ، لباس ابزاری شد برای امیال شیطانی بشر نظیر خود نمایی ، حسادت ، رقابت ، جاه طلبی و سلطه بر دیگران و با استفاده از ابزار مد انسان اسیر مطامع موسسات استعماری گردید که برای سود بیشتر هر روز او را به بازی می گیرند و انچه از بین رفته است انسانیت است و بس . در جامعه ای که ارزشهای والای معنوی و انسانی بی اعتبار باشد و عالم درون انسان حیثیت و معنایی مستقل از نمایش ها و جلوه های بیرونی نداشته باشد قهرا شخصیت انسان به کلی بر پایه ی توجه دیگران و اظهار نظر انان در باره وی شکل می گیرد . و پیداست که افراد در چنین جامعه ای سعی می کنند با هر وسیله ای و از جمله با لباسی که به تن می کنند برای خود نوعی تشخیص و تعین ایجاد کنند که نمونه ی این طرز فکر غلط را دیدیم و دیدید …
در فرهنگ اسلامی از لباسی که برای شهرت و خودنمایی پوشیده شده باشد مضموم دانسته و نکوهش شده است .
از حضرت حسین ابن علی (ع) روایت کردند که من لبس ثوبا شهره کساه الله یوم القیامت ثوبا من نار .
هر کس برای مشهور شدن لباس به تن کند ، خدا در قیامت جامه ای از آتش بر او می پوشاند .
و این حدیث زیبای امام صادق (ع) را آویزه ی گوش قرار دهیم که می فرمایند : بهترین لباس تو آن لباسی است که تو را از یاد خدا و انجام وظایف لازم مانع نشود . بلکه تو را به یاد و سپاسگزاری و اطاعت پروردگار متعال نزدیک کند .و تو را واندارد به خودبینی و خود نمایی در زینت دادن به خود ، افتخار کردن و خودستایی ، زیرا این ها همه از آفات دینی و سبب قساوت و تیره بودن قلب است .
تاریخچه ی طراحی لباس
هدف های رفتاری :
پس از مطالعه ی این فصل از فراگیر انتظار می رود بتواند :
۱- تاریخچه ی طراحی لباس را بیان کند .
۲- تاثیر عوامل اقلیمی بر روی لباس را توضیح دهد .
۳- تاثیر عوامل سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی بر روی لباس را توضیح دهد .
۴- تاریخچه ی تغییر و تحول لباس را بیان کند
۱- تاریخچه ی طراحی لباس :
بشر از زمان های بسیار دور برای رفع نیاز خود به پوشش ، به فکر استفاده از امکانات محیط افتاد و پس از شناخت محیط افتاد و پس از شناخت محیط و نحوه ی استفاده از امکانات ان به تدریج در نوع پوشش خود تغییراتی به وجود آورد تا این که پس از گذشت سالیان متمادی ، لباس به معنای امروزی و با فرم های مناسب ابداع شد .
در طول تاریخ تقریبا طو لانی ابداع لباس ، عوامل متعددی در تحول آن دخالت داشته است که به طور خلاصه به شرح زیر است .
دوره اول : دراپه ( drope) یا لابس های مواج که از پیچیدن پارچه به دور بدن تشکیل میشد ، لباس های شانتی (shenti) مصری که به صورت لنگ به دور کمر می پیچیدند ، هیماسیون (himaticn ) یونانی که به صورت چادر شب استفاده می شد . و پارئیو ( poreo ) تاهیتی نیز که یک تکه پارچه به صورت لنگ بود ، نمونه ی لباس های این دوره هستند .
دوره ی دوم : لباسهای دوخته یک پارچه از یک تکه پوست یا پارچه تشکیل می شد که این نوع لباس در وسط به صورت یک حلقه ی باز شده و از یک طرف بدن گذشته و بر روی شانه در طرف دیگر بدن قرار می گرفت. مانند :پانچو (poncho) . این نوع لباس ها به دو دسته تقسیم می شدند ، یک دسته لباس دوخته ی بسته که از چندین عرض چارچه ی نازک تشکیل شده و به دور بازوان پیچیده می شد .
دسته ی دیگر لباس های دوخته ی باز بود که از طول پارچه استفاده می شد . بدین طریق که پارچه را از طول روی هم جمع می کردند و بر روی لباس های دیگر می پوشیدند و لباس در قسمت جلو به صورت ضربدر روی هم قرار می گرفت . مانند کفتان (caftan ) اسپانیایی .
دوره ی سوم : در این دوره لباس های پوستی بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت و به این صورت بود که این لباس به وسیله ی یک بند یا نوار چرمی به پاها وصل می شد . این لباس در طول زمان تغییرات بسیاری کرد و به شلوار چادر نشینان و اسب سواران صحرا نشین ، چابک سواران ، لباس های پوستی اسکیموها تبدیل شد
دوران جدید :
لباس های این دوره از ترکیب لباس های ۳ دوره ی قبل به وجود آمد . به طوری که لباس های این سه دوره هیچ کدام جانشین دیگری نبوده و در طول زمان برهم منطبق نشدند . ولی در نقاط مختلف جهان از قدیمی ترین روزگاران به وسیله ی افراد مختلف شباهت هایی در آنها به وجود آمده است .
تاثیر عوامل مختلف بر روی لباس :
۱- تغییرات اقلیمی :آب و هوا یکی از عوامل مهم بروز تمدن ف اختراعات و ابتکارات بشر است . این عامل در مورد انسان هایی که در مناطق حاره ای زندگی می کردند تاثیر چندانی نداشته است . زیرا انان به علت شرایط آب و هوایی خاص ، دیرتر متوجه ضرورت استفاده از لباس شده اند . اما در مناطق سردسیر ، این نیاز برای بشر جنبه ی حیاتی داشته است .
انسان هایی که در مناطق معتدل زندگی می کردند ، به علت تغییر هوا در فصول مختلف مجبور به استفاده از لباس مناسب همان فصل بوده اند ، آب و هوای اروپا و آسیا به علت سردی و گرمی آن سهم مهمی در تحول لباس در مناطق بین النهرین و ایران داشته است . آب و هوا و موقعیت جغرافیایی نیز در نوع لباس مورد استفاده تاثیر داشته است . به طور مثال لباس مردم هند هنوز به صورت دراپه باقی مانده است و تغییر و تحول خاصی در آن به وجود نیامده است .
۲- عامل سیاسی : عوامل موثر دیگر در تحول لباس کار ، حرفه و بروز جنگ هابوده است به طور مثال ، حرفه های مختلف هر کدام دارای لباس های مخصوص به خود بوده است ( لباس شکار ، اسب سواری ، جنگ و غیره ) در جنگ بین کشور ها و ملل مختلف طرف مغلوب مجبور به فرا گرفتن کلیه آداب و رسوم و هنر و مذهب به طرف فاتح بوده است و ملل ضعیف به ناچار باید سبک های هندی و شیوه های زندگی ملل غالب را مورد تقلید قرار دهند . در هنگام عظمت و قدرت فرانسه، صنایع و هنر و آداب این ملت الگوی سایر ملل قرار می گرفته است و در ال حاضر اکثر مردم دنیا تقلید از مدل های فرانسوس لباس را بر سایر مدل ها ترجیح می دهند . پس از حمله ی اسکندر به ایران و در زمان های پادشاهی پارت ها نفوذ عمیق هنر یونانی بر هنرمندان آن زمان ،تمییز آثار هنری آنها از کارهای یونان مشکل به نظر می رسد .
لباس ایرانیان نیز از این تاثیر بر کنار نماند و دامنه ی این نفوذ تا ظهور دولت ساسانی ادامه یافت .
۳- عوامل فرهنگی :در بین دوران های تاریخی ، دوره ی صفویه را به دلیل روابط اقتصادی با اروپا نقطه ی آغازین نفوذ فرهنگی اروپاییان در ایران نامیده اند . اما به دلیل مقاوت ایرانیان در مقابل این نفوذ ، دوره ی صفویه را می توان عهد پایداری فرهنگ و تا حدی صدور فرهنگ نیز نامی د زیرا در همین دوره عده ای از جهان گردان و از جمله تاورنیه شاردن ، رابرت شرلی و پادشاه سیام ف به دلیل این که ایرانیان را مردمی پیشرفته ، متمدن ثروتمندو صاحب فضیلت و هنر های گوناگون می دانستند لباس به سبک ایرانی می پوشیدند .
۴- عوامل اقتصادی : اقتصاد ، یکی از عواملی است که در هر جامعه نقش بسیار فعالی ایفا میکند ، به طور مثال در اروپا با آن که صنعت رشد کرده و بسیاری از مسایل موجود در جامعه ی آن زمان را تغییر اساسی داده است ، ارزشها و سنت های پیشین کمابیش حفظ می شد . اما ایرانیان تحت تاثیر نفوذ غرب اروپایی شدن را ترجیح داده و به جای بازسازی و نوسازی چهارچوب اقتصادی جامعه با پوشیدن لباس به سبک اروپایی به شکل های ظاهری متمدن و صنعتی شدن گرایش پیدا کردند . همچنین علل اقتصادی می تواند مانع نفوذ یک مد جدید از جامعه ای به جامعه ی دیگر شود . به طور مثال دوره ساسانیان ، به دلیل تولید زیاد پارچه ، پوشاک ایرانیان تنوع بیشتری پیدا کرد و تهیه کنندگان لباس ابداعات و ابتکارات بیشتری را نشان دادند . در انگلستان در سال ۱۶۶۷ میلادی ، برای جلوگیری از ورود جوراب های ابریشمی زنانه ی فرانسوی حقوق گمرکی تا ۳۶۰% افزایش داده شو و در فرنسه طبق فرمان ناپلئون به منظور توسعه و ترقی صنایع ابریشم ، از لباس های دوره های قبل که در دربار سلاطین مورد استفاده قرار می گرفت الهام می گرفتند .
۵- عوامل اجتماعی :تغییراتی که از یک قرن پیش بر روی لباس به وجود امد ، نه تنها با برش در مدل های مختلف بلکه به نوع پارچه ، جنس و رنگ آن نیز ارتباط داشته است و اطلاعات ما در مورد لباسهای اولیه مردم ایران بیشتر از روی مجسمه هایی است که در حفاری های مختلف به دست آمده است . که هر کدام از این لباس ها تابع شرایط قومی ، جغرافیایی و بومی است . ایرانیان به دلیل ساخت دستگاه های بافت پارچه باریشمی که دارای شهرت به سزایی در خاورمیانه نیز بود ، انحصار تجارت این نوع از پارچه را بین چین و مغرب زمین در دست داشتند ، پارچه های ابریشمی تولیدشده در این سالها ، معمولا دارای نقوش شلوغ و پرکار است و در رنگ های متنوعی بافته شده است . با توجه به آنچه گفته شد تغییر و تحول لباس را می توان در سه مرحله خلاصه کرد :
مرحله ی اول : شامل زمانهای بسیار دور تا قرن چهاردهم است که با وجود اختلاف موجود بین تمدن ها تغییرات بسیار کمی در لباس ها دیده می شود و لباس ها خصوصیات قومی معینی ندارد و در طبقات مختلف اجتماعی به صورت متحد الشکل و اغلب ساده بلند و دراپه است .
مرحله ی دوم : از قرن چهاردهم به بعد که لباس ها به صورت کوتاه و چسبان تا قرن شانزدهم که لباسها بیشتر تابع خصوصیات ملی و فردی است تغییرات فراوانی را به خود می بیند ( شروع دوران صنعتی شدن )
مرحله ی سوم : از اواسط قرن شانزدهم تا زمان حاضر است که به علت ماشینی شدن زندگی لباس ها سری دوزی و آماده متداول شده است و بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد .