باردار شدن و انتظار کشیدن برای تولد کودکی دوستداشتنی در عین لذتبخش بودن، بسیار استرسزاست؛ چرا که هر بارداری میتواند پرخطر باشد و نوزاد با نواقص مادرزادی به دنیا بیاید. با آن که درصد تولد نوزادان سالم بیش از مشکلات احتمالی است، با وجود این، الزام پزشکان و مادران برای مشارکت در اجرای طرح غربالگری و انجام آزمایشات مرتبط با سندرم داون درباره میزان سلامت جنین، اقدامی بسیار مهم و موثر است. با وجود تمام محاسن اجرای این طرح، اما نکته دردناکی نیز وجود دارد و آن آگاهی برخی مادران باردار از ابتلای فرزندشان به یکی از ناهنجاریهای کروموزومی (که شایعترین آن سندرم داون یا همان منگولیسم است) یا اختلال نقص لوله عصبی و ناهنجاریهای اصلی در جنین است.
محتوای مقاله (با استفاده از این لیست به موضوع مورد نظر دسترسی سریعتر دارید)
عوامل موثر در بروز ناهنجاریهای کروموزمی سندرم داون
این پرسش مطرح است که ازدواجهای فامیلی یا سابقه خانوادگی تا چه اندازه در بروز خطر سندرم داون موثر است؟
نظر متخصصان این است که بروز ناهنجاری کروموزمی هیچ ربطی به موارد مذکور ندارد و به صورت تصادفی برای هر بارداری این خطر وجود دارد.
- شیوع سندرم داون در حدود یک به ۸۰۰ در کل بارداریها ست.
- با افزایش سن مادر، خطر وقوع این سندرم نیز افزایش مییابد.
- انجام غربالگری ناهنجاری جنین که فقط میزان خطر را نشان میدهد.
- در سه ماهه اول یعنی بین ۱۱ تا ۱۳ هفتگی بارداری از طریق یک تست ترکیبی شامل آزمایش DNA خون مادر و سونوگرافی NT (دریافت مایع از پشت گردن جنین ) انجام میشود.
به گفته متخصصان، براساس نتایج غربالگری سه ماهه اول، خانمهای باردار به سه دسته تقسیم می شوند:
- خطر بالا
– زنان با خطر بالا سندرم داون برای انجام تستهای تشخیصی CVS(نمونهبرداری از جفت) یاآمنیوسنتز فرستاده میشوند. - خطر متوسط
– زنانی با خطر متوسط، نامزد انجام آزمایشات غربالگری مرحله دوم هستند. - خطر پایین
– آنها که خطر پایین دارند، تست غربالگری یا تشخیصی دیگری در موردشان اجرا نمیشود.
پزشکی قانونی تنها مرجع
پیشگیری از تولد نوزادان مبتلا به ناهنجاری، چالش سخت و بسیار بزرگی، هم برای مراجع قانونی مرتبط و هم برای والدینی است که با این مسأله دشوار مواجه میشوند.
در ارتباط با مراحلی که والدین نوزادان بیمار برای سقط جنین باید طی کنند، این گونه است:
- بعد از تأیید شدن وجود مشکل براساس آزمایشهای مذکور، نامهای برای پزشکی قانونی صادر میشود.
- البته پزشک قانونی بعد از بررسی همه مدارک، نظر نهایی خود را اعلام میکند.
- با وجود این تصمیم گیرنده نهایی درباره سقط یا ماندگاری جنین، والدین هستند.
آزمایشات غربالگری بهطور یقین نمیتواند مشخص کند آیا نوزاد مشکل دارد یا نه!
بلکه احتمال خطر را مشخص میکند.
مزیت آزمایشات غربالگری این است که هیچگونه خطر سقط را به همراه ندارد و صدمهای به جنین نمیرساند.
مرگ فرزند در هر سنی دردناک است
تجربه مادرانی که سقط جنین را تجربه کردهاند، نشان میدهد غم از دست دادن فرزند ربطی به سن و سال آن ندارد و دردناک است. نکته مهمی که در ارتباط با این مادران وجود دارد میزان آمادگی اطرافیان در حمایت و درک غم مادر است.
بهترین روش رویایی با چنین غمی، پذیرش اتفاق و تلخی آن از سوی فرد واطرافیان است.
از دست دادن فرزند، خواه از طریق سقط یا هر عامل دیگری و در هر سن و سالی مانند از دست دادن هر فردارزشمند دیگری دردناک است و اطرافیان باید سوگواری و غم مادر را بپذیرند و به هیچ عنوان رنج ناشی از اتفاق را انکار یا آن را کوچک تلقی نکنند. بلکه به فرد کمک کنند در عین حال که واکنشهای طبیعی سوگواری را داشته باشد، در عین حال واقعیت را نیز بپذیرد. نکته قابل توجه آن این است که اتفاقا گاهی غم ناشی از یک سقط میتواند بیش از یک سوگواری عادی باشد و حتی فرد از نظر روانی آسیبپذیرتر است، چرا که این ترس و شائبه در مادر به وجود میآید که شاید بارداریهای بعدی نیز مخاطرهآمیز باشد.
بروز افسردگی در این مادران، نشانه خوبی است!
چرا که باوجود دردناکی شدید غم از دست دادن فرزند، افسردگی به مادر سوگوار کمک میکند مسأله را بهدرستی پردازش کند و با واقعیت کنار بیاید و خود را برای کسب یک تجربه جدید آماده کند.
ضرورت مراجعه به رواندرمانگر
روانشناسان معتقدند افرادی که عزیزی را از دست دادهاند باید مراحل سوگواری را در مدت زمان تعیینشده طی کنند در غیر این صورت فرد با اختلالات پیچیده روانی مبتلا خواهد شد.
در صورتی که سوگواری بیش از دو ماه طول بکشد و فرد دچار اختلال در انجام کار، زندگی، افکار خودکشی، توهم شنیدن صداهای عجیب و غریب و افکار غیرعادی شود، فرد دچار روانپریشی شده است و فرد در این مرحله حتما باید به روانپزشک مراجعه کند.
با توجه به این که تغییرات هورمونی و غدد در بروز افسردگیهای بعد از زایمان یا در جریان بارداری وجود دارد، بنابراین فرد میتواند به پزشک خانواده یا حتی پزشک عمومی مستقر در محل سکونت خود مراجعه کند. در صورت نیاز فرد به خدمات غیردارویی، آن وقت فرد را میتوانند به یک رواندرمانگر که میتواند یک روانپزشک یا روانشناس باشد، ارجاع دهند. سقط یک عامل برانگیزاننده افسردگی میتواند باشد، اما اینطور نیست هرفردی که دچار سقط شده باشد نیاز به مصرف دارو داشته باشد. افراد به جای خوددرمانی باید به مشاوران متخصص و متبحر مراجعه کنند.