اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماری هاست چرا به یکباره ترک شده است؟
آیا مردم نسبت به گنجینه علمی خود دچار فراموشکاری شده اند یا برنامه خاصی برای نابودی آن اجرا شده است؟ مطالعه کتاب “تاریخ طب در ایران” که نوشته دکتر سیریل الگود پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار است حقایق تلخی را برما روشن می کند. با خواندن این مقاله متوجه می شویم که استعمار اولین بار به وسیله طب خود وارد این مملکت شد و حذف طب سنتی بنا به اعتراف سیریل الگودو سایر مورخین و اطبای غربی حرکتی خزنده بود که طی دهها سال تلاش و برنامه ریزی بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روی آوردن به طب شیمیایی کردند. سیریل الگود در کتاب خود می گوید: “مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوی که مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران بود، در دستور کار قرار گرفت لیکن به علت مقاومت مردمی هیاتهایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند.”
پزشک کمپانی هندشرقی در آن زمان فردی بود به نام ( Fryer) وی در مورد این ناکامی می گوید: ” اینها اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت با همان تعصبی که به مقدسات متمسکند، به اصول طب خود چسبیده اند.
” این سخنان علاوه بر اینکه عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان می دهد، بیانگر شدت اعتقاد مردم آن زمان به طب سنتی در حد باورهای مذهبی می باشد. آیا اگر مردم که طبیعتا همیشه به سلامتی خود علاقه مندند از طب سنتی خود نتیجه نمی دیدندو از آن ناراضی نبودند چنین به آن پایبندی نشان می دادند؟ بعد از دوران صفویه به دوران قاجار می رسیم . سیریل الگود در ادامه کتاب خود می گوید: “ویژگی مهم دوران قاجار انتقال طب ابن سینا به طب هاروی و پاستور بود. هیاتهای نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند اغلب پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در ستگرهای طب سنتی نفوذ کرد.” از این سخنان خزنده بودن و اینکه این حرکت یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است روشن می شود. واضح است که برای غلبه بر یک ملت باید آن را نسبت به داشته های خود دچار خودباختگی کرد و کدام خودباختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد که برای حفظ سلامتی و درمان خود محتاج بیگانگان است؟ پس وقتی در این سنگر تسلیم شود سایر سنگرها را راحت تر تخلیه می کند و دقیقا به همین علت است که هیاتهای نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند. سیریل الگود زمانی این اعترافات را می گوید که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است وی اظهار می دارد: ” بدیهی است که اکنون دور نمای طب به نحو محسوسی تغییر یافته بود. ۵۰ سال آموزش بوسیله اساتید خارجی نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود. این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله هیاتهای پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیاتها داد.” از لجاجت بپرهیز که آغازش جهالت است و فرجامش ندامت . رسول اکرم (ص )