نگرشی بر کف دست !
دوستان ، مطلب امروز از نویسنده و محققی است فرانسوی که در سال ۱۸۸۶ با نام ، رنه ژان ماری گنون ، در حومه پاریس متولد شد و در سال ۱۹۵۱ با نام ، عبدالواحد یحیی ، در مصر فوت نمود .
دلایل عمیق گرایش رنه گنون به سیر و سلوک اسلامی همواره برای هموطنانش مبهم ماند وتغییر مذهب او موجب شگفتی جهان غرب شد .
مطلب امروز گرفته شده از فصلی از یکی از کتابهای او به نام ، اسلام و تائوئیسم ، است . فصلی با نام : نگرشی بر کف دست .
« … بطن علوم سنتی برای غربیان غریب و دور از ذهن است و درک طبیعت حقیقی این علوم برای ایشان دشوار می باشد . امروزه اکثر علوم سنتی برای غربیان کاملا از دست رفته اند و از بقیه این علوم جز تفاله ای بی شکل و مسخ شده چیزی باقی نمانده است تا آنجا که به سطح دستورالعملهای تجربی و ” فن پیشگویی ” تنزل یافته اند و مسلما فاقد هرگونه ارزش اعتقادی هستند .
با یک مثال می کوشیم تا دور بودن برداشت غربی های کنونی را از واقعیت نشان دهیم . از اینرو اشاره ای چند به اسرار کف دست ( علم الکف ) در حکمت باطنی اسلام می کنیم .
اسرار کف دست هرچند برای کسانی که هیچ اطلاعی از این علم ندارند ، شگفت جلوه خواهد کرد ، در شکل اسلامی اش مستقیما به ، علم الاسماء ، وابسته است . قرارگیری خطوط اصلی در کف دست چپ شکل عدد ۸۱ را می سازد و در کف دست راست ۱۸ را که مجموع آنها ۹۹ یعنی مجموع اسماء الهی است …. و نام الله را پنج انگشت هر دست می سازد : بدین ترتیب که انگشت کوچک الف ، انگشت دوم لام ، انگشت میانی و انگشت اشاره لام دوم ، و انگشت شست ه را می سازد و استفاده از شکل دست در مراسم و سنن اسلامی به عنوان یک سمبول که در همه کشورهای اسلامی به کار می رود از اینجا ناشی می شود ….
…. در کتاب ایوب باب سی و هفتم آمده است : دست هر انسان را مختوم می سازد ، تا جمیع مردمان اعمال او را بدانند . که به اعتقاد ما این مطلب بی ارتباط با نقش اساسی دست در آئین های تبرک و تقدس نیست …. از سوی دیگر رابطه بین بخش های مختلف دست با ستارگان و کواکب عموما شناخته شده و در کف شناسی غربی نیز موجود است ، اما در حالی که کف شناس غربی در آن جز علائم قراردادی چیزی نمی بیند ، در علم الکف پیوندی واقعی بین کف شناسی و ستاره شناسی وجود دارد ….
مطالعه دست چپ طبیعت فرد را نشان می دهد ، یعنی مجموعه تمایلات توانایی ها و استعدادها و در واقع شخصیت مادرزادی او را به ما می نمایاند . اما آنچه را که اکتسابی است در دست راست می یابیم که خطوط آن دائما در تغییرند ….
این اشارات مختصر نشان می دهد که چگونه یک دانش سنتی نظام یافته کاملا به اصول اعتقادی یک دکترین وابسته و پیوسته است …. »