عالم پس از مرگ صحت دارد؟
محتوای مقاله (با استفاده از این لیست به موضوع مورد نظر دسترسی سریعتر دارید)
- 1 پرسش: پاسخ شما به شکاکانی که که می گویند باید پایه و اساس زیست شناسانه یا فیزیولوژیکی برای چنین تجربه ای و عالم پس از مرگ وجود داشته باشد چیست؟
- 1.1 شما در تحقیقات خود چگونه با این مساله مقابله کردید؟
- 1.2 پرسش: شما می گویید این پژوهش تاثیرات شخصی زیادی هم بر روی شما گذاشته است. چگونه؟
- 1.3 اما واقعا فکر نمی کنید این کار مثل مقایسه ی سیب و پرتقال است؟
- 1.4 اما آیا مساله ی حیات پس از مرگ یک مساله ی علمی است یا مذهبی؟
- 1.5 پرسش: آیا جنبه ای از تجربیات بشری وجود دارد که به نظر شما علم نمی تواند حتی نزدیکش بشود؟
آیا حیات پس از مرگ وجود دارد؟
دین شناسان می توانند ساعتها در این مورد بحث کنند، اما دکتر جفری لانگ (Jeffrey Long) متخصص تومور چه اعتقادی دارد؟
وی معتقد است شواهد علمی صراحتا می گویند پاسخ به سوال فوق بله است.
وی در کتاب «شاهدِ پس از مرگ» (Evidence of the Afterlife) که این هفته وارد بازار شد، نتیجه ی مناقشه برانگیز خود را در این مورد ارائه کرده است.
کتابی که حاصل پژوهشهای ده ساله ی وی در موضوع تجربیات هنگام مرگ و بررسی تجربیات شخصی ۱۶۰۰ نفر در هنگام مرگ است.
وی در گفت و گو با مجله ی تایم درباره ی ماهیت تجربه ی هنگام مرگ و درهمکنش مذهب و علم صحبت می کند.
این مصاحبه پرخواننده ترین صفحه ی امروز وب سایت تایم بود.
تجربه ی هنگام مرگ دارای دو مولفه است.
نخست این که فرد باید به مرگ نزدیک باشد. به این معنی که شرایط جسمی اش به قدری وخیم باشد که در صورت عدم بهبود، بمیرد. معمولا فردی را که بیهوش است، یا از نظر بالینی مرده است و ضربان قلب و تنفسش متوقف شده است می توان نزدیک به مرگ در نظر گرفت.
مولفه ی دوم این است که مرگ درست از بیخ گوش شخص عبور کند و وی در عین حال بتواند این مساله را به وضوح تجربه کند و به خاطر بیاورد.
پرسش: پاسخ شما به شکاکانی که که می گویند باید پایه و اساس زیست شناسانه یا فیزیولوژیکی برای چنین تجربه ای و عالم پس از مرگ وجود داشته باشد چیست؟
چرا که شما در کتاب خودتان می گویید چنین تجربه ای از نظر پزشکی غیر قابل توضیح است.
پاسخ: جالب این جا است که بر خلاف کتاب من که توضیحی در مورد این تجربه ارائه نمی دهد، بیش از بیست توضیح جایگزین برای این تجربه از سوی شکاکان ارائه شده است. دلیل این تعداد زیاد کاملا مشخص است. چرا که هیچ یک از این توضیحات، حتی برای خود شکاکان، قابل فهم نیستند.
پرسش: شما می گویید، میزان شک و تردید درمورد تجربه ی هنگام مرگ نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است و آگاهی در این مورد نیز افزایش داشته است. دلیل این اتفاق چیست؟
ظرف ۳۵ سال گذشته صدها مقاله ی علمی درمورد تجربیات هنگام مرگ منتشر شده است. علاوه بر آن، رسانه ها توجه ویژه ای به این پدیده داشته اند. بخصوص وب سایتهای اینترنتی صدها هزار صفحه را به این موضوع اختصاص داده اند. همه ی اینها به افزایش آگاهی مردم در این زمینه کمک کرده است.
پرسش: شما در کتاب خود اشاره می کنید که برخی از منتقدان می گویند همه ی کسانی که تجربه ی هنگام مرگ داشته اند، جزییات این تجربه را قبلا از دیگران شنیده اند وبه نوعی تحت تاثیر محیط بوده اند.
شما در تحقیقات خود چگونه با این مساله مقابله کردید؟
پاسخ: ما داستانهایی که درمورد تجربه ی هنگام مرگ دریافت می کنیم، عینا به وب سایت خودمان می فرستیم. با توجه به این که ماهانه ۳۰۰ هزار صفحه توسط ۴۰ هزار بازدید کننده از سراسر دنیا خوانده می شود، و تا کنون هیچ کسی موفق نشده است داستانهای تکراری را شناسایی کند، نشان دهنده ی با اصالت بودن داستانها است. در ضمن، شفافیت کار ما و تعداد بالای بازدیدکنندگان وب سایت، خود بیانگر کیفیت بالای کار است.
پرسش: شما می گویید این پژوهش تاثیرات شخصی زیادی هم بر روی شما گذاشته است. چگونه؟
پاسخ: من یک پزشک هستم که با سرطان مبارزه می کنم.
علی رغم همه ی تلاشهایمان، همه ی بیماران علاج پیدا نمی کنند. اعتقاد من به زندگی زیبای پس از مرگ، به من کمک می کند تا بتوانم با نیروی بیشتری به جنگ این هیولای وحشتناک بروم.
نیرویی که قبلا نداشتم. این اعتقاد به من کمک می کند که بتوانم پزشک بهتری برای بیمارانم باشم.
پرسش: شما می گویید ما می توانیم با بررسی تجربیات هنگام مرگ درمورد حیات و عالم پس از مرگ نتیجه گیری کنیم.
اما واقعا فکر نمی کنید این کار مثل مقایسه ی سیب و پرتقال است؟
پاسخ: از نظر علمی مصاحبه با افرادی که کاملا مرده اند، امکان پذیر نیست.
با توجه به این محدودیت، ما باید ببینیم بهترین کار ممکن چیست.
اگر مغز کسی هیچگونه عملکردی نداشته باشد، مانند زمانی که شما دچار سکته ی قلبی می شوید، به نظر من این فرد نزدیکترین مدل به آن چه است که دنبالش هستیم.
یعنی مطالعه و بررسی این مساله که آیا تجربه ی هوشیارانه در جایی خارج از مغز امکان پذیر است یا خیر.
پرسش: شما در کتابتان به این نکته اشاره کرده اید که تحقیقات شما می تواند دست مذهب را بازتر کند.
اما آیا مساله ی حیات پس از مرگ یک مساله ی علمی است یا مذهبی؟
پاسخ: من فکر می کنم ما هم اکنون ترکیب جالبی از این دو داریم. این پژوهش مستقیما به ما یادآور می شود که مذهب در طول هزاره های گذشته چه چیزهایی به ما گفته است.
مذهب مشخصا به ما گفته است که حیات پس از مرگ وجود دارد و کل جهان دارای هدف مشخصی است.
در واقع پژوهش علمی ما مهر تاییدی برای همه ی چیزهایی است که مذهب سالها است به ما گفته است. این کتاب گام بزرگی در نزدیک کردن علم و مذهب به یکدیگر است.
پرسش: آیا جنبه ای از تجربیات بشری وجود دارد که به نظر شما علم نمی تواند حتی نزدیکش بشود؟
پاسخ: قطعا همین طور است. آنچه که واقعا پس از مرگ اتفاق می افتد یکی از این مسائل است.
توجه کنید که همه ی آنچه در مورد عالم پس از مرگ می دانیم، همواره نیازمند مقداری ایمان نیز هست.
در عین حال، وقتی شما به شواهد علمی زندگی و عالم پس از مرگ نگاه می کنید، مقدار ایمان مورد نیاز برای باور داشتن به حیات پس از مرگ به طرز قابل توجهی کاهش می یابد.