نام این پدیده را چه الهام و پیش آگاهی دل بگذاریم، چه حس ششم و یا هر چیز دیگری، همه ما احتمالاً دست کم یک بار آن را تجربه کرده ایم. البته اغلب اوقات وقتی چیزی به اصطلاح “به دل کسی برات” می شود، بعد معلوم می شود که پیش بینی آن فرد اشتباه بوده است. مثل مسافران هواپیماهایی که به هنگام نقص فنی به دلشان برات شده که هواپیما سقوط کرده و آنها کشته خواهند شد، اما چنین نشده است. اما گاهی به نظر می رسد که این گونه پیش آگاهی ها و الهامات قلبی به واقع درست است .
تحقیقات جدید در زمینه کارکرد مغز نشان می دهد بخشی از مغز انسان همچون حس ششم فعالیت می کند و قادر است به طور ناخودآگاه خطرات اطراف را تشخیص دهد.
محققان دریافتند ؛بخشی از قشر جلویی مغز موسوم به ACC قادر است ریزترین تغییرات در محیط اطراف انسان را تشخیص دهد و انسان را نسبت به خطری که وی را تهدید می کند، آگاه سازد.
بخش ACC بدون اینکه خود انسان آگاه باشد، اطلاعات و تغییرات محیط اطراف را به دقت در نظر دارد و کوچکترین تغییرات را تشخیص می دهد و به انسان خبر می دهد.
محققان با توجه به نحوه فعالیت این بخش، آن را نوعی حس ششم خوانده اند که در مغز قرار دارد.
مطالعات پیشین نشان می دادند که به هنگام تصمیم گیریهای دشوار و یا پس از اینکه انسان اشتباهی مرتکب می شود، فعالیت بخش ACC که در جلوی مغز قرار دارد، افزایش می یابد.
اما مطالعات جدید نشان می دهد ACC همانند یک سیستم هشدار دهنده اولیه فعالیت می کند و می تواند قبل از اینکه رفتار افراد به نتیجه منفی ای منجر شود، به آنان نسبت به اشتباهی که در راه است، هشدار دهد. در نتیجه افراد می توانند با هوشیاری بیشتر از بروز یک تصمیم یا فعالیت اشتباه جلوگیری کنند.
البته برخی معتقدند قدرتهای روحی و ادراکات فراحسی نیز یکی از ده پدیده ای است که در حال حاضر توجیه علمی ندارد. خیلی ها اعتقاد دارند که الهام و پیش آگاهی دل نوعی قدرت روحی است. منظور ما دست یافتن به دانشی مرموز و یا ویژه در مورد جهان و یا آینده است. محققان افرادیرا که مدعی داشتن قدرتهای روحی هستند مورد آزمایش قرار داده اند. اما نتایج به دست آمده تحت شرایط علمی کنترل شده تا کنون منفی و مبهم بوده است. برخی استدلال کرده اند که قدرتهای روحی را نمیتوان در بوته آزمایشات علمی قرار داد و یا اینکه این قدرتها در حضور افراد ناباور و یا دانشمند کاهش مییابد. اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، علم در وضعیت کنونی، هرگز قادر به اثبات و یا نفی وجود قدرتهای روحی نخواهد بود.
البته در رشته روانشناسی از سال ۱۹۵۱ با آزمایشات دکتر راین، گرایش یا شاخه جدیدی در برخی از دانشگاه ها دایر شد تحت عنوان فرا روانشناسی Para Psychology که به بررسی علمی دیده های غیر متعارف روان شناختی، تحت عنوان ادراکات فوق حسی( Extra Sensory Perception ) یا مخفف ESP میپردازد. این پدیده ها در دو طبقه زیر تقسیم می شوند :
۱ – ادراکات فوق حسی :
الف: تله پاتی( Telepathy) فکر خوانی و انتقال فکر به دیگران ب: روشن بینی یا غیبگویی (Clairvoyance ) : دیدن یا ادراک اشیاء و رویدادها بدون دیدن آنها مثل اینکه شخص تعداد و نوع شکل های هندسی داخل یک پاکت مهر و موم شده را بگوید، یا از راه دور اطلاعاتی درباره وضع و افراد خانه شخصی دیگری بدهد. ج: پیشگویی و آینده بینی ( Precognition) : ادراک و حس کردن اتفاقات در آینده
-۲ حرکت روانی اشیاء( Psychokinesis ) :
حرکت روانی و اثر گذاری از راه دور به روی اشیاء ( Psychokinesis ) در مورد تاثیر گذاری ذهن بر ماده و امواج و انرژی ساطع شده از مغز، دستها یا اندام های دیگر و به حرکت در آوردن اشیاء گزارشات متعددی دریافت شده است. به طور نمونه خانم نی نل کولاگیتا در روسیه بارها در مقابل چشم های افراد و محققان توانسته است به کمک امواج و انرژی دستهای خود، از فاصله جعبههای کبریت را جابه جا کند و اشیا را به حرکت در آورد و یا آزمایشات بسیاری به روی کامنسکی و نیکلایف در روسیه انجام شده است این افراد دارای قدرت فوق روانی، توانسته اند با انرژی و امواج خود لامپی را روشن و خاموش کنند و یا فرد مقابل را دچار گیجی و سردرد نمایند.