بطور کلی، شهوت مردان بر عکس شهوت زنان میعاد خاص ندارد و حالت مزاج و استعداد خود مردان نیز از این حیث با هم متفاوتست. بعضی از مردان از جوانی تا پیری می توانند بدون خستگی روزی یکبار جماع کنند، بعضی دیگر هر دو تا سه روز می توانند و شاید همین دسته مردان بتوانند روزی تا سه بار از عهده جماع برآیند بشرطی که هر روز این دفعات متوالی انجام نشود.
انجام دفعات زیاد این عمل محال است که دوام یابد و در صحت و سلامت انسان اثر بد نداشته باشد و هر قدر مرد حس کند که از جماع زیاد خسته و کوفته نمی شود، سرانجام روزی خواهد رسید که عواقب افراط در جماع را به شکل ضعف عصبی و ناتوانی بنیه عمومی یا عنن و فقدان نیروی باء در خویشتن به عین خواهد دید.
وصال کامل، ضامن توفیق در زناشوئی است
درباره علل اختلاف زن و شوهر و عدم توافق زن و مرد در روابط جنسی، نکات بسیاری را دخیل دانسته اند ولی علت و سبب عمده، خاموشی آتش عشق و فرو نشستن شعله میل و کشش است که در آغاز آشنائی، بسیار شدید بوده و پس از آن بتدریج از هیجان می افتد.
عاشق و معشوق دو نامزد، زن و شوهری که تازه زندگی زناشوئی را آغاز کرده اند، هر لحظه غرق سرمستی میل و جاذبه یکدیگرند ولی همینکه مدتی گذشت، چه می شود که میل و کشش شدید، بسستی و بی میلی مبدل می گردد.
آن عشق نخستین کجا می رود و در زن و مردی که آنقدر همدیگر را می خواستند، چه تغییراتی رخ می دهد که منجر به بی میلی آندو نسبت به یکدیگر می شود؟
هدف عشق، وصال، به معنی کامل و عالی آنست. اگر عاشق در وصال معشوق شکست بخورد، ازاو متنفر می شود بخصوص اگر این عدم توفیق در وصال، مکرر شود و ادامه یابد، به نفرت شدیدی مبدل می گردد اما اگر لذت وصال، کاملتر و شامل تر باشد، محبت و علاقه را بیشتر می کند.
تا حدودی اختلافات کوچک و بزرگ، میانشان به صلح و صفا می گذرد و همیشه نسبت به همدیگر گذشت و اغماض خواهند داشت اما اگر زن و مرد نتوانند همدگر را از نظر احتیاجات جنسی قانع کنند بر سر کمترین امور زندگی با هم اختلاف پیدا خواهند کرد و هیچیک از دیگری چنانکه باید و شاید راضی و راحت نمی شود.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که درصد زیادی از زنان و شوهران، از وصال یکدیگر چنانچه باید و شاید، لذت نمی برند و مقاربت و جماعشان غالبا ناقص و ناتمام است از اینرو آتش عشق و علاقه آنان نسبت به یکدیگر بتدریج فرو می نشیند ولی ظاهرا قیافه ساختگی خود را حفظ می کنند.
بنابراین، بسیاری از زنان و شوهران هستند که محرومیت جنسی خود را پنهان داشته و با سستی عشق و علاقه خود نسبت به همسر خویش، در واقع یک نوع جدال باطنی می کنند و در انظار دیگران، خود را کامیاب و خرسند نشان می دهند در صورتی که، روحی ناراضی دارند و همه اینها ناشی از محرومیت از یک جماع و مقاربت لذت بخش است.
یک زندگی خوش و با سعادت زناشوئی که عشق حقیقی در آن حکمفرما باشد و یک پیوند کامل و محکم زن و مرد که عاطفه و محبت در آن نفوذ داشته باشد، هنر و فن خاصی دارد