وقتی بعد از یک نامزدی یا ازدواج شکست خورده تصمیم به ازدواج دوباره می گیرید، چه باید بکنید تا این بار ازدواجتان به سرنوشت قبلی دچار نشود؟ مسلما شرایط ساده ای نیست. ازدواج یا رابطه اول شما به هر ترتیب روی زندگی تان سایه می اندازد و همه ذره بین ها را روی شما قرار می دهد.
محتوای مقاله (با استفاده از این لیست به موضوع مورد نظر دسترسی سریعتر دارید)
انگیزههایتان را اصلاح کنید
بسیاری از افراد در ازدواج دوم برای فرار از تنهایی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی یا برای رو کم کنی همسر سابق و خانوادهاش یا رفع نیازهای عاطفی، جنسی، مالی و.. بدون درنظر گرفتن معیارهای مناسب فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد میدهند.
بسیاری افراد بعد از طلاق بیشتر بهدنبال بیان عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستیهایی که در انتخاب همسر و در زندگی مشترک داشتهاند توجه چندانی نمیکنند.
به اصطلاح بیشتر نقش قربانی و کسی که مظلوم واقع شده بهخود میگیرند و همین موضوع باعث میشود، دوباره در انتخاب خود دچار اشتباه شوند.
ازدواجهای پرخطر را بشناسید
ازدواجهایی که مبنای احساسی دارند ازدواجهای پرخطری هستند؛ فردی که برای فرار از شرایط موجود ازدواج میکند، برای نجات دادن طرف مقابل از مشکلاتی که دارد، کسی که فکر می کند دیر شده و سنش بالا رفته، کسانی که به لحاظ احساسی هنوز درگیر رابطه قبلی هستند و کسانی که معیارهای تناسب سنی، ظاهری، تحصیلی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، جایگاه اجتماعی، شغلی و حتی سلامت جسمی، روانی، اعتیاد طرف مقابل را نادیده میگیرند.
از خرابکارها دور شوید!
چه کسانی برای ازدواج دوم شما خطرناک به حساب می آیند؟ کسانی که سعی دارند اشتباهات شما در ازدواج یا نامزدی سابق را مدام به رختان بکشند و دقت و تلاش شما را برای ازدواج سالم دوباره تان زیر سوال ببرند. افراد سرزنشگر، افراد مداخله جو، خانوادههای کنترلکننده میتوانند اثرات مخربی در زندگی دوباره شما داشته باشند. سعی کنید در مواجهه با آنها تسلیم نشوید. لازم نیست بجنگید، فقط حرف های سرزنشگرانه یا دخالت های بی موردشان را نادیده بگیرید.
با تجربه های خود و توصیه های مشاور ازدواجتان، سعی کنید زندگی متفاوتی را برای خود فراهم آورید.
وقتی این رابطه طولانی میشود، ۲ طرف تصور میکنند که یکدیگر را کاملا شناختهاند درصورتی که وقتی دونفر بهطور رسمی یا به قول معروف زیر یک سقف میروند با وجوه دیگر و واقعیتری از شخصیت یکدیگر آشنا میشوند که برایشان ناآشنا و گاه عجیب است
ملاقات، چگونه، چه زمانی، چه مدت؟
حداقل زمان آشنایی یک ماه است. البته خیلیها میگویند ۳ تا ۶ ماه اما برای شناخت بیشتر و کاملتر بهتر است یکدیگر را در موقعیتهای مختلف اجتماعی و خانوادگی ببینند. آشناییهای و نامزدیهای طولانیمدت باعث بهوجودآمدن توقعات زیاد و سردی در رابطه میشود. به این دلیل که شکل رابطه در دوران آشنایی و نامزدی با بعد از ازدواج بسیار متفاوت است.
وقتی این رابطه طولانی میشود، ۲ طرف تصور میکنند که یکدیگر را کاملا شناختهاند درصورتی که وقتی دونفر بهطور رسمی یا به قول معروف زیر یک سقف میروند با وجوه دیگر و واقعیتری از شخصیت یکدیگر آشنا میشوند که برایشان ناآشنا و گاه عجیب است.
خیلی ها بعد از ازدواج میگویند: «من اونو خوب میشناختم قبلا اصلا اینطوری نبود.» به این علت که شکل رابطه تغییر کرده و نقشها و مسئولیتها پررنگتر شده اما طرفین هنوز انتظار رفتارها و واکنشهای قبل از ازدواج را از هم دارند و پذیرش تصویر جدید و هماهنگشدن با آن برایشان مشکل میشود. درصورتیکه در روابط زیر یک سال ۲ نفر به یک شناخت کلی از هم میرسند که بعد از ازدواج تکمیل میشود.
در موقعیتهای اجتماعی ۲نفر ضمن گفتوگو برای شناخت بیشتر از هم، یکدیگر را از لحاظ نحوه برخورد و رفتار و طرز پوشش و… ارزیابی کنند.
در موقعیتهای خانوادگی خوب است که دختر و پسر به همراه خانواده و به تنهایی چند جلسهای در خانواده طرف مقابل دیدارهایی داشته باشند تا نسبت به مسائل فرهنگی، اعتقادی، آداب و رسوم، مناسبات خانوادگی یکدیگر شناخت بهتری بهدست آورند.
سراغ اینها نروید
افرادیکه از سلامت روان برخوردار نیستند افراد مناسبی برای ازدواج نیستند. داشتن یک وجهه اجتماعی یا شغل مناسب، نشاندهنده سلامت روان افراد نیست. رفتارهایی مثل بدبینی شدید، خساستهای بیش از حد، تندخویی و پرخاشگری، ناتوانایی در ابراز احساسات، اعتمادبهنفس پایین، رفیقبازی، وابستگی بیش از حد به مادر، میتواند نشاندهنده شخصیتهای آسیبدیده باشد.
به نقل از برترین ها