اگر این همه قرائن و بیّناتی که دلیل بر وجود رسمی و مثبت مؤثر طب سنتی در جهان امروز است هنوز هم برای بعضی از دیر باوران کافی نیست ، گوییم : بسیار خوب ، ما شما را به کشورهای دور و نزدیک همسایه و بیگانه احاله نمی دهیم ، بیایید در همین ایران زندگی غیر رسمی و حیات زیر زمینی طب سنتی را ملاحظه کنید . با همه ی بی مهری و جوری که بر طب سنتی رفته است ، هنوز هم دکانهای عطاری پر از مشتری است ، و کدام یک از ماست که تا کنون بدین داروخانه های ارزان قیمت ، گذاری نداشته است ؟ هنوز هم در گوشه و کنار ، آخرین بازماندگان طبیبان سنتی ، مخفیانه و با شرمساری ، سنت بو علی سینا را ادامه می دهند .
عجبا که ما از یک سو این همه به بوعلی افتخار می کنیم و خیابان و تالار و دبیرستان و دانشگاه به یاد او و به نام او برپا می کنیم و بر سر گورش بنای با شکوه می سازیم و از سوی دیگر هر که را که شفای او قانون هستی بخواند مرتجع می نامیم و هر که را که از قانون او ، شفا طلبد مجنون و مجرم می دانیم و به دادگاهش می کشانیم . مخصوصاً در طب سنتی غیر رسمی ما ، بعضی از جبهه ها هنوز هم با سرسختی در برابر بی لطفی زمانه مقاومت می کنند که از آن جمله « شکسته بندی » است ؛ دست کم هنوز در هر یک از شهرهای ایران ، یک شکسته بند دانشگاه ندیده و غیر مجاز وجود دارد که مردمِ شکسته استخوان را علاج می کند و بسیاری ازما عده ای از آنان را می شناسیم و خود بدانان رجوع کرده و می کنیم . هنوز هم در بسیای از شهرهای دور افتاده و روستاها و ایلات و عشایر این سرزمین ، طبیبان درس ناخوانده و چوپانهای شکسته بند و ماماهای محلی بسیار هستند که با وجود خود ، وجود طب سنتی را اعلام می کنند .
انصاف نیست که وقتی پای کودکی در اثر رجوع به یکی از این شکسته بندهای سنتی آسیب می بیند ، بدون تحقیق ، کوس رسوایی آن بیچاره را بر سر هر کوی و برزن بلند کنیم و در عوض از هیچ یک از موقعیتهای او و همچنین از هیچ یک از اشتباهات شکسته بندهای دانشگاه دیده طب جدید ، دم بر نیاوریم . بالاخره ، آخرین برهانی که در این مختصر بر معقول بودن طب سنتی اقامه می کنیم ، استفاده ای است که در خود طب جدید از گیاهان به عمل می آید .
چه بسیار گیاهانی که ساقه و برگ و ریشه و گل آنها به صور مختلف در لباس داروهای طب جدید بر ما عرضه می شود و چه بسیار داروهای ساختگی شیمیایی جدید که به تقلید از مواد موجود در همین گیاهان طبیعی ساخته شده است . کاش می دانستیم که گاهی آنچه مثقال و به بهای گران از فرنگ وارد می کنیم ، همان است که خود خروار خروار به بهای اندک فروخته ایم . منظور این است که آن دسته از متولیان طب جدید که مخالف احیاء طب سنتی هستند ، در عین حال که رسماً و علناً با مبانی طب سنتی می ستیزند ، خود در پاره ای موارد عملاً از همان طب بهره می گیرند .
چرا احیای طب سنتی لازم است ؟ تا کنون قصد ما این بوده که ثابت کنیم طب سنتی ، طبی است ممکن و معقول که می تواند در بخشی از قلمرو طب ، کارساز و گره گشا باشد ، اما بعید نیست کسی بپرسد گیریم که طب سنتی این چنین باشد ، دیگر با وجود طب جدید و دانش نوین پزشکی چه احتیاجی به طب سنتی باقی می ماند ؟ آیا در روزگاری که وسایل سریع السیری از قبیل اتومبیل و هواپیما اختراع شده ، این مسخره نیست که کسی همگان را تشویق به الاغ سواری کند ، و دلیل و برهان بیاورد که الاغ هم توانایی طی طریق دارد و می تواند مسافری را از جایی به جایی برساند ؟ آری ؟ کاملاً ممکن است چنین سؤالی پیش بیاید و چنین مقایسه ای لااقل در ذهن صورت گیرد .
بد نیست این مقایسه را تحلیل کنیم و بپرسیم علت چیست که در دنیای کنونی سوار شدن بر الاغ و استر و اسب نمی تواند جایگزین سوار شدن بر اتومبیل و هواپیما باشد ؟ حقیقت امر این است انسان که در گذشته از چارپایان برای سواری در محیط طبیعی خود استفاده می کرد ، همه چیز طبیعی بود . جمعیت و وسعت شهرها و عوامل متعدد دیگر با سرعت سیر چارپایان هماهنگی داشت و استفاده از آنها هیچ اشکالی تولید نمی کرد .
اما در سه چهار قرن اخیر در عالم ، تحولی به ظهور رسید که محیط بیرونی انسان را دگرگون کرد . تکنولوژی جدید با ابعاد وسیع و انرژیهای عظیم آشکار شد و اجتماع بشری ، آن حالت طبیعی خود را از دست داد و ارتباطات ضرورت و فوریت بیشتر پیدا کرد و اتومبیل جایگزین چارپایان شد ؛ به عبارت روشن تر در گذشته انسان همیشه چارپایان را برای رفع حوائجی که در محیط بیرونی خود می داشت به کار می گرفت ، ولی استفاده از این مرکب های کندرو در دنیای کنونی از آن جهت امکان ندارد که آن محیط بیرونی به جبر تکنولوژی و عوامل دیگر ، با محیط بیرونی گذشته به کلی فرق پیدا کرده است .
اما اگر بشر قدیم از گیاهان دارویی برای حفظ سلامت و رفع بیماریهای خود استفاده می کرده است ، در واقع بخشی از طبیعت را ؛ یعنی آن گیاهان را برای تأثیر در بخش دیگری از طبیعت ، که همان بدن او می بوده به کار می گرفته است .
اینجا دقیقاً جای طرح این سؤال است که آیا با ظهور تحولات علمی و صنعتی و اجتماعی جدید که موجب دگر گونی محیط بیرونی بشر شده ، جسم او و بدن او هم دچار دگر گونی شده است ؟ آیا همان تحولی که در شهرها و ساختمانها و راهها به ظهور رسیده ، در اندام و اعضاء درون آدمی نیز ایجاد شده است تا دیگر نتوان آنچه را که بشر قدیم برای بدن خود به کار می گرفته ، به کار بست ؟ مسلماً چنین نیست . اگر دنیای بیرون ما دیگر آن محیط طبیعی گذشته نیست ، بدن ما همان جسم طبیعی است که بوده است و همان طور که گیاهان در گذشته بر این جسم طبیعی اثر داشته اند ، امروز نیز اثر دارند .
پس نمی توان به صرف اینکه زمان گذشته ، و زمانه دگرگون شده است بر طب سنتی مهر ابطال زد . در پاسخ به این مقایسه که از جانب مخالفان طب سنتی و مدافعان بی قید و شرط طب جدید به عمل می آید ، مقایسه دیگری می کنیم .
ما می گوییم کاری که طب جدید با بدن آدمی می کند ، تا اندازه ای شبیه کاری است که تکنولوژی جدید با طبیعت جهان می کند .
اگر صرفاً توجه خود را به نتایج آنی و فردی و حتی منطقه ای تکنولوژی جدید معطوف سازیم ، البته ممکن است خوشحال و خندان شویم ، اما وقتی تأثیر دراز مدت این تکنولوژی را بر طبیعت و برای همه افراد بشر و در سراسر جهان در نظر بگیریم ، آینده ای تیره و تاریک را خواهیم دید که به نابودی بشریت منتهی خواهد شد . خوشبختانه امروزه این سخن شاعران ، ادیبان و حتی فیلسوفان نیست که عالمان و مهندسان بتوانند
در آن تردید کنند ، این گزارش رسمی معتبرترین دانشگاههای علمی و صنعتی جهان است که ادامه جریان کنونی تکنولوژی را به مدد ارقام و اعداد ، قطعاً موجب نابودی بشر می داند .
(۱) وجه اشتراکی که مقایسه ما را صحیح می سازد این است که همان طور که تکنولوژی جدید با استفاده از وسایل غول آسا و انرژیهای متمرکز و شدید ، طبیعت را مورد تسخیر و نفوذ قرار داده است ، همان طور هم طب جدید با استفاده از داروهای شیمیایی ساختگی که تأثیرات شدید و فوری دارند ، اعضای بدن را مورد تأثیر قرار داده است و همان طور که طبیعت نمی تواند تأثیر تکنولوژی جدید بشری را به نحو مداوم و طولانی تحمّل کند ، بدن نیز در مقیاس خود ، نمی تواند تأثیر داروهای شیمیایی شدید را که آزاد کننده فوری انرژیهای موجود در بدن و محرک دفعی اعضاء آدمی است ، تحمل نماید .
طبیعت ، تنها با طبیعت سازگاری کامل دارد ؛ هر امر غیر طبیعی که به دلیل غیر طبیعی که به دلیل غیر طبیعی بودنش ، از لحظی تأثیر خارق العاده و غیر معمولی مثبتی دارد ، از لحاظ دیگر تأثیری منفی به جا خواهد گذاشت . هواپیماهای سریع السیر البته از حیث سرعت بر چارپایان کندرو ترجیح دارند ، اما اگر میزان اکسیژنی را که این هواپیماها مصرف می کنند و آثار نامطلوبی را که از سرعت زیاد آنها عارض موجودات زنده می شود در نظر آوریم ، در آن صورت با احتساب مجموع عوامل و با توجه به تأثیرات دراز مدت این گونه اختراعات صنعتی بر طبیعت ، در ستایش بی قید و شرط آنها دچار تردید خواهیم شد .
آثار زیانمند جنبی داروها در بدن انسان دقیقاً شبیه آثار تناهی آور و مسموم کننده صنایع جدید در طبیعت است . تکنولوژی جدید ، طبیعت را مسموم کرده است و داروهای جدید ، بدن آدمی را . این آثار زیان آور جنبی ، که از ماهیت داروهای شیمیایی برمی خیزد ، مثل حماری است که در پی یک شرابخواری بی حساب ، ایجاد می شود . تهییج و تحریک فوری بدن و استفاده سریع از انرژیهای آن ، موجب اختلالات و عوارض نامطلوبی می شود که شبیه آن را در تمام مواردی که یک وسیله مصنوعی قوی بر یک امر طبیعی اثر می کند ، می توان مشاهده کرد .
اگر ما نمی توانیم جهان را از چنگال تکنولوژی جهانخوار کنونی نجات دهیم ، آیا حتی بدن خود را ؛ یعنی این عالم صغیر را هم نمی توانیم در اختیار داشته باشیم ؟ استفاده از داروهای شیمیایی ، ، به دلیل تأثیر قوی و فوری آنها کاری حساس است . اگر مختصری در مقدار تجویز شده این داروها اشتباه شود ، ضروری جبران ناپذیر به بار خواهد آمد .
به طور کلّی ، هر چه انرژی مورد استفاده ما شدیدتر و نفوذی تر باشد ، استفاده از آن خطیرتر می شود و از اشتباه در مصرف آن ، ضررهای بزرگتری به بار خواهد آمد .
داروهای گیاهی از آنجا که محصول طبیعی طبیعت هستند ، از لحاظ سرعت تأثیر ، با سرعت تأثیرپذیری اعضاء بدن که جزئی دیگر از همین طبیعتند ، هماهنگی دارند و استفاده از آنها به دلیل همین معتدل بودن سرعت تأثیرشان کار خطرناک و حساسی نیست و اشتباه در مقدار مصرف آنها معمولاً ضرر مهمی به بار نمی آورد . می توان دلایل ضرورت احیای طب سنتی را به دو دسته دلایل فردی و دلایل اجتماعی تقسیم کرد ؛ آنچه گفتیم دلایلی بود که به فرد و به سلامتی او که در واقع غایت نهایی علم طب نیز همان است مربوط می شد .
اما احیای طب سنتی نتایج اجتماعی مهمی نیز در بردارد که اکنون بدانها اشاره می کنیم . مهمترین نتیجه اجتماعی احیای طب سنتی ، این است که با این کار ما می توانیم تا حدودی به نوعی خودکفایی برسیم . این خودکفایی دو جنبه دارد که یکی علمی و دیگری اقتصادی است . ما امروزه در طب جدید از نظر علمی یکسره ریزه خوار و جیره خوار علم غربی هستیم .
داروهای شیمیایی را یا مستقیماً از خارج وارد می کنیم و یا اگر در کارخانه های داخلی تهیه می کنیم ، فرمول و طرز تهیه آنها به دنیای غرب تعلّق دارد و از این نظر از لحاظ علمی وابسته به دیگرانیم .
از لحاظ اقتصادی نیز پولی که بابت خرید داروها و یا بابت خرید امتیاز ساخت آنها به دیگران می پردازیم ، رقم هنگفتی است . با احیای طب سنتی ، این هر دو وابستگی دست کم تا اندازه ای کم خواهد شد ؛ نه تنها از خروج مقداری از ارز کشور به خارج جلوگیری می شود بلکه با عطف توجه به کشت گیاهان دارویی و صنایع وابسته بدان ، در داخل کشور از روستا گرفته تا شهر ، کار تولیدی مفیدی ایجاد خواهد شد .
تنوع آب و هوا و خصوصیات اقلیمی فلات ایران به اندازه ای است که انواع بسیاری از گیاهان نادر طبی در این سرزمین می روید که بی تردید با رونق گرفتن تهیه گیاهان دارویی ، می توان قسمتی از آن را نیز صادر کرد . نتیجه اجتماعی دیگری که از احیای طب سنتی عاید همگان می گردد ، ارزانی این طب است .
با احیای طب سنتی در بسیاری موارد ، بسته های گیاهان دارویی ارزان قیمت ، جای شیشه ها و جعبه های گران قیمت دار را خواهد گرفت و این نکته ای است که از فرط وضوح نیازی به توضیح آن نیست ، و تأثیری که کاهش مخارج درمان می تواند در همه طبقات اجتماع و مخصوصاً طبقات کم درآمد داشته باشد ،ناگفته آشکار است . « آسـان بودن تربیت طـبیبان سـنتی » نیز یـکی دیگر از دلایلی است که احیای طب سنتی را ایجاب می کند .
با سر و سامان گرفتن طب سنتی ، می توان در دوزه های کوتاه مدت ، گروه قابل توجهی را به عنوان متخصص این طب تربیت کرد . البته همین جا باید گفت که تربیت طبیبان سنتی ما را یکسره از طب جدید بی نیاز نخواهد کرد .
مهم این است که ما بتوانیم قلمرو سودمندی و صلاحیت طب سنتی را مشخص سازیم و سپس در آن قلمرو به طبیبان سنتی اجازه فعالیت و مداوا دهیم .
ما که در جامعه خود در همه شؤون و مخصوصاً در طب با کمبود نیروی انسانس مواجهیم ، خواهیم توانست با صرف نیروی نسبتاً کمی ، قسمتی از این کمبود را جبوان کنیم .
در این مورد مخصوصاً می توانیم از تجربیات کشورهایی نظیر هند و پاکستان که در آنها طب سنتی ما به صورتی رسمی و مستقل تدریس می شود ، به خوبی استفاده کنیم . چرا با طب سنتی مخالفت می شود ؟ در اینجا ممکن است پس از این همه دلایلی که برای اثبات امکان موجودیت و مفید و حتی ضروری بودن طب سنتی اقامه شده ، این سؤال پیش اید که پس اصولاً چرا با طب سنتی مخالفت می شود ؟ وقتی گفته می شود که غرض از احیای طب سنتی ، نفی مطلق طب جدید بلکه استفاده از جنبه های مثبت این طب است ، و وقتی به جرأت می توان گفت که حتی سرسخت ترین مخالفان طب سنتی نیز نمی تواند منکر این شوند که در طب سنتی جنبه های مفیدی هم وجود دارد ، دیگر مخالفت با طب سنتی و حتی کوتاهی در احیای آن چه دلیلی می تواند داشته باشد ؟ حقیقت امر این است که مخالفت با احیای طب سنتی ، آن هم بدینگونه که مورد نظر است نمی تواند دلیل علمی و طبی داشته باشد .
علت عمده افول طب سنتی در ایران دو چیز است : نخست خودباختگی ماست نسبت به تمدن غربی ، و روی گردانی از هر آنچه خود داشته ایم و از هر آنچه نام « سنت » بر آن نهاده شده است .
همچنانکه در آغاز مقاله گفتیم ، فرض و بنیاد همه داوریهای غالب ما این است که هر چیز که به گذشته تعلق دارد ، در خور آدم امروز نیست و هر چه به مغرب زمین تعلق دارد ، خوب و درست و مفید است .
طب سنتی ، یکی از قربانیان فراوان این طرز تلقی ما از فرهنگ گذشته ماست . ما از خود بیگانه شده ایم تا با غیر آشنا شویم .
غافل از آنکه وقتی از خود بیگانه باشیم دیگر کسی نمی ماند تا با غیر آشنا شود ، این است که از اینجا مانده ایم و از آنجا رانده .
از طب سنتی بریده ایم به همان دلیل که از هنر سنتی دور مانده ایم و به همان دلیل که از هر سنتی محروم گشته ایم : ما سنت را دوست داریم اما به شرطی که به ما نزدیک نشود ؛ یعنی دوست داریم آن را از دور تماشا کنیم و راجع به آن صحبت کنیم نه اینکه با آن زندگی کنیم . برای فهم علت دوم مخالفت با طب سنتی ، باید دید احیای طب سنتی به چه کسانی ضرر می زند ؛ احیای طب سنتی آن دسته ز سرمایه داران بزرگ خارجی و نمایندگان آنها و به آن دسته پزشکانی که با جان آدمی سوداگری می کنند زیان می رساند . همانطور که هر اتومبیلی که در جاده ها و خیابانها در حرکت است ، از آن لحاظ که دائماً مصرف کننده لوازم یدکی گران قیمت است ، به منزله یک شعبه مصرف سیّار همیشگی به کارخانه سازنده سود می رساند .
همان طور هم هر انسان ، مادام که به داروهای شیمیایی گران قیمت محتاج است ، یک مشتری بالفعل دائمی کارخانه سازنده دارو محسوب می شود و پیداست که بالاخره در میان سرمایه داران کارخانه های داروسازی و واسطه های دارویی و پزشکان ، کسانی پیدا می شوند که سود خود را بر سلامت دیگران ترجیح می دهند ، و همین کافی است تا با هر اقدامی که حتی احتمالاً موجب کم شدن سود کلان آنها می شود ، به مخالفت برخیزند .
البته این سخن بدین معنی نیست که هر کس با طب سنتی مخالف است ، بیمناک درآمد خویش است ، اما این حکم درباره بسیاری از مخالفان صدق می کند . از کجا باید آغاز کرد ؟ برای اینکه در این مقاله ، حرف را لااقل تا دروازه عمل پیش آورده باشیم ، دو پیشنهاد عرضه می کنیم : نخست اینکه تصمیم گرفته شود نشریه ادواری خاصی به نام « طب سنتی ایران » انتشار یابد که زیر نظر هیأت تحریریه صالحی ، عرصه عرضه مقالات علمی موافق و دانشگاهی ایران حضور مداوم داشته باشد و در حقیقت به منزله ادامه این کنگره خواهد بود .
دیگر اینکه چون احیای طب سنتی کاری نیست که با صدور یک بخشنامه و قطعنامه عملی باشد و بنایی که خراب کردن آن صد سال طول کشیده ، به یک روز و یک ماه ساخته نمی شود ؛ در این راه مشکلات فراوانی در کارست و مطالعات بسیاری باید صورت گیرد ، اما در هر حال مسلم است که باید کاری آغاز شود . بدین منظور پیشنهاد می کنیم که یک مؤسسه علمی جهت مطالعات مربوط به طب سنتی ایجاد شود .
و چه بهتر است که این مؤسسه وابسته به دانشکده پزشکی یکی از دانشگاههای کشور باشد . گردآوری کتابهای قدیم و جدیدی که به زبانهای شرقی و غربی به انحاء در خصوص طب سنتی نگاشته شده ، گردآوری نمونه های گیاهان دارویی ، تهیه مشخصات و خواص و کمک به عرضه صحیح آنها ، تدریس درسهایی درباره طب سنتی در متن برنامه های دانشکده های طب جدید و فراهم آوردن مقدمات ایجاد دوره های تربیت طبیبان سنتی می تواند از جمله وظایف این مؤسسه علمی باشد .
باشد که پیش از آنکه آخرین دکانهای عطاری این مرز و بوم برای همیشه بسته شود و پیش از آنکه پیرمردانی که هم اکنون آخرین حاملان یک سنت هزاران ساله اند ، بمیرند ، به خاکستر نیمه گرم طب سنتی ایران نفس پاک تازه ای دمیده شود .
بر گرفته شده از : کتاب مجموعه مقالات درباره طب سنتی ایران
نویسنده : دکتر غلامعلی حداد عادل
همچنین ببینید
مشکلات گوارشی یکی از مهمترین دلایل حملات میگرنی هست
دستگاه گوارش نقش مهمی در ترشح هورمون سروتونین ایفا میکند. سروتونین یک هورمون انتقال دهنده …