در یک جهان ایدهآل، عید زمان شادی و سرخوشی است، اما ما در یک جهان ایدهآل زندگی نمیکنیم، و در این بین ممکن است مشکلاتی پیش بیاید. تعطیلات نوروز فرصتی است که در آن اعضای خانواده کنار هم جمع میشوند و میتوانند از گذر زمان لذت ببرند، اما اوضاع کمی پیچیده میشود اگر درگیر مشکلات روحی اعضای خانواده باشید. طبق آمار انجمن روانپزشکان ایران حدود ۲۰ درصد ایرانیان با یکی از اختلالات روانی دست وپنجه نرم میکنند. در ادامهی مقاله با پارسیطب همراه باشید تا ببینیم چطور میتوان از این شرایط به سلامت گذر کرد.
محتوای مقاله (با استفاده از این لیست به موضوع مورد نظر دسترسی سریعتر دارید)
برنامهی دیدارها را کوتاه نگه دارید
فرض کنید که شما ۶ روز برای تعطیلات نوروز زمان دارید. خانوادهی شما میخواهند که همه زمان را با آنها بگذرانید. همچنین در خالهی شما از بیماری دو قطبی رنج میبرد و قرص اعصاب مصرف میکند. اگر تمام ۶ روز را با چنین فردی در تماس باشید، احتمالا زمان زیادی را باید در بحث و دعوا بگذرانید و روح و روان خودتان را با شنیدن حرفهای او آزرده کنید. پس از شش روز شما باید به سرکار برگردید و به جای انرژی داشتن برای آغاز سال جدید، حال ناخوشی خواهید داشت. به جای گذراندن هرشش روز با انسانی مثل او، میتوانید در نظر بگیرید که تنها دویا سه روز را با خانواده بگذرانید و باقی زمان را به دوستانتان و حتی خودتان اختصاص دهید. در نظر داشته باشید که زمانی را برای خودتان و از فشار خارج شدن نگه دارید.
- روانشناسان توصیه میکنند که زمان دیدن بستگان با مشکلات روحی را محدود کنید.
- یک ساعت ایدهالترین حالت است. یادتان باشد،
- هرچه بیشتر زمان در دسترس آن فرد قرار دهید، فرصت ایجاد کشمکش و درگیری را بالا میبرید.
- میتوانید برنامه ریزی کنید که در یک چارچوب زمانی محدود آنها را ببینید، مثلا یک وعده ناهار یا مشاهدهی یک فیلم.
شوخطبعی خود را در مورد مشکلات روحی اعضای خانواده حفظ کنید
- شکی نیست که اعضای ناپایدار خانواده رفتارهای احمقانه و خندهداری انجام میدهند.
با نگاه کردن به جنبهی طنزآمیز و غیرمنطقی رفتار آن ها میتوانید به رفتارهایشان بخندید به جای این که به خودتان استرس وارد کنید. دوستی تعریف میکرد که چطور شکایتهای بیپایان پدرومادرش از برادرش او را آزار میداده. اما یکبار هنگام یک مهمانی خانوادگی و زمانی که پدرومادرشان شروع به شکایت کرده اند، برادرش و همسر برادرش زیرچشمی به هم نگاه میکردهاند و لبخند میزدهاند و او ناگهان متوجه شده که شکایتهای پدرومادرش چقدر مسخره و خندهدار هستند و ناگهان از فشار و استرس رها شده است.
خنده و طنز یکی از قویترین راههای دفاعی ذهن ما در هنگام اتفاقات ناخوشایند است.
انتظارات خود را کنترل کنید
آیا تا به حال آرزو کردهاید، که آن عضو بیمار خانواده روی مشکلاتش کار کند تا بار بعدی که اورا میبینید ملاقات ساده تری داشته باشید، این که شرایط بهتری رابرای آنها بخواهید خوب است، اما انتظار بهتر شدن اوضاع را نداشته باشید. چنین انتظاری ممکن است شما را ناامید کند. به یاد داشته باشید انسانها تغییر میکنند تنها و تنها اگر بخواهند.
اگر آنها در مورد شما منفی فکر میکنند، مشکل از شما نیست
- انسانهای منفی گاها تقصیرهای خودشان را به گردن دیگران میاندازند به جای این که آنها را گردن بگیرند.
اگر عضو مشکل دار خانواده ی شما از شما انتقاد کرد یا به شما توهین کرد، به یاد داشته باشید احساساتش احتمالا تقصیر شما نیست و از مشکلات حل نشدهی خود ریشه میگیرند.
برای مشکلات روحی اعضای خانواده مرز تعیین کنید
علاوه بر این که زمانی که با آنها میگذرانید را باید محدود کنید، ممکن است نیاز داشته باشید تا مرزهای دیگری هم در رابطه با آنها تعیین کنید. خانواده هایی که از یک عضو با بیماری روحی رنج میبرند، باید بتوانند سیستم جدیدی بسازند که با واقعیت زندگی آنها سازگار باشد. قرار نیست یک دیکتاتوری برقرار شود، صرفا باید راهی سلامت با مرزهای مشخص برای ارتباط برقرار کردن وجود داشته باشد تا امنیت روانی همه تامین شود.
اینجا چند مثال را میتوانید ببینید:
- حرف زدن دربارهی بعضی موضوعات باید کاملا ممنوع شود.
- رفتار مشخصی باید در مورد بعضی رفتارهای مشکل آمیز وجود داشته باشد.
- چیدن افراد و موقعیتها به گونهای که کمترین مشکل پیش بیاید
- زمانی که مرزها را مشخص کردید، مطمئن شوید که از آنها محافظت میکنید.
- آدمهای مشکلدار با مرزها بازی میکنند تا دیگران را کنترل کنند و ببیند میتوانند چه از آنها بدست بیاورند.
- در نهایت به یاد داشته باشید که باید دلسوز و مهربان باشید.
- با وجود این که این افراد میتوانند باعث مشکلات زیادی شوند اما اعضای خانواده ی شما هستند و ممکن بیشتر از آنچه که تصور میکنید آسیبدیده باشند.
- اگر خاطرات مثبتی از آنها دارید سعی کنید آن را بخاطر بیاورید.
- این کمک میکند به شما که بتوانید:
– مهربان تر باشید ،
– و بدانید که بیماری او لزوما نمیتواند همهی شخصیت و زندگی او را تعریف کند.